بچه ها که هنوز در جزیره گیر کرده اند و بابت از دست دادن بن ناراحتند، تصمیم می گیرند با ارسال پیام کمک آخرین شانسان را برای خارج شدن از جزیره امتحان کنند.

اعضا شروع به ساخت یک خانه درختی جدید می کنند. بروکلین چیز عجیبی می بیند.

بروکلین، سامی و یاسمین با هم متحد میشوند تا سر از راز صداهای عجیب در پارک درآورند. از طرف دیگر، داریوش و کنجی برای جستجو می روند و با صحنه ای خارق العاده مواجه می شوند.

آتش سوزی در فاصله نه چندان دور، نشان می دهد که عده ای گردشگر در نزدکی بچه ها هستند. آیا می توان به آن ها اعتماد کرد؟

بچه ها با یکی از دوستان قدیمی شان مواجه می شوند که داستان الهام بخشی را برایشان تعریف می کند. او همچنین رازهای جالبی را درمورد میچ، تیف و هاپ افشا می کند.

تصمیم سختی پیش روی داریوش قرار می گیرد. در همین حین، بقیه بچه ها نیز باید تصمیم سختی بگیرند؛ اینکه می توانند به هاپ اعتماد کنند یا خیر؟

بروکلین، بن، کنجی و یاسمینا به دنبال پرده برداری از یک راز بزرگ هستند و در همین حین داریوش، میچ و تیف را مستقیما به یک تله تی رکس هدایت می کند.

داریوش مصم است که از دایناسورهای بی گناه جزیره محافظت کند حتی اگر مجبور باشد این کار را به تنهایی انجام دهد. اما اگر شانس با او یار باشد، شاید برخی به کمکش بیایند.