وقتی پسر سرخ کنترل ایستگاه هواشناسی را به دست می گیرد تا به این وسیله آشوب ایجاد کند، پسر میمونی تازه متوجه قدرت های جدیدش می شود.

پسر میمونی یاد گرفته که چه طور از خودش نسخه های دیگری بسازد و از این قدرت ها برای انجام دادن کارهای روزمره استفاده می کند و حسابی خوش می گذراند. اما این کار فقط بازی و تفریح نیست، بلکه او باید با عواقب کارهایش نیز رو به رو شود.

پسر میمونی و سندی به خانه می می روند و هم زمان، خانم آیرون فن به ژنرال آیرون کلد دستور می دهد شمشیر کهنی را که در خانه می است بدزدد و می باید با او مواجه شود و ارزش خودش را ثابت کند.

سندی، می و پسر میمونی باید تنگ و پیگزی را از چنگال ملکه خبیث عنکبوت ها نجات دهند.

اهربمن های طلایی و نقره ای پسر میمونی را در درختی جادویی گیر انداخته اند و او باید راه فراری پیدا کند.

پسر میمونی باید با دوستش می و پسر سرخ شرور در مسابقه ای که جایزه اش هلوی جاودانگی است رو به رو شود.

پسر میمونی موقع تحویل دادن رشته ها، با بزرگ ترین نقطه ضعف خود مواجه می شود.

مرد مرموزی که ادعا می کند شهردار است، به پسر میمونی یک کلید اسکلتی جادویی می دهد تا با آن هر دری را باز کند. پادشاه اهریمنی به پسر سرخ دستور می دهد کلید را برای او به دست بیاورد تا قفل عجیبی را باز کند.

پسر میمونی باید بین جاده طولانی و سخت و جاده سریع و آسان یکی را انتخاب کند.

پسر میمونی و دوستانش باید با پادشاه اهریمنی و شبه گاوهایش رو به رو شود تا صلح را برقرار کند.