پنی شنیده که احتمالاً گنجی از یک کشتی غرق شده دزدان دریایی در کف دریاچه هست. آلفرد می خواهد یک بادبادک بزرگ را به تنهایی به پرواز دربیاورد.

فلیپا می خواهد یک ماشین پرنده بسازد اما در طراحی آن مشکل دارد. وقتی فیلیپا نمی خواهد به مهمانی پنکیک برود، هاپ فکر می کند او حتماً غمگین است.

وقتی هاپ سوار بالون جروم نمی شود، حال همه گرفته می شود. هوت داستانی درباره یک سورتمه سواری افسانه ای از کوه بیگی سر هم می کند.

پنی و رانی یک تخم بنفش در مزرعه هوت پیدا می کنند. هاپرها درباره سختی ها و شیرینی های نگهداری از یک حیوان خانگی جدید می آموزند.

فلیپا به بنی کمک می کند یک هزارتوی ذرتی ترسناک درست کند. هاپرها سعی می کنند با ترساندن هوت سکسکه او را بند بیاورند.

فلیپا برای تولد بنی یک کتاب دست ساز درست می کند و بنی حسابی خوشش می آید. هاپ، پنی و هوت برای تولد لانی، بهترین کیک دنیا را درست می کنند.

هاپ ناراحت است که مدتی است در روستا باران نباریده است. هوت از خانه بیرون می رود و جینکس را مسئول مراقبت از هاپ و پنی می کند.

هاپ رانی را به یک مسابقه تخته سواری روی گِل دعوت می کند. فلیپا یک لباس مخصوص مراسم مُد طراحی می کند؛ اما از مراسم های پرسروصدا خوشش نمی آید.

بنی داستان مهیجی تعریف می کند و خانواده هاپر نظرشان این است که این داستان باید تبدیل به نمایش شود. بنی دوست دارد به ماه سفر کند.

در زمستان، سفارش ساحلی هوت باعث حرف و حدیث می شود. همه وحشت می کنند تا اینکه یک مهمانی ساحلی غیرمنتظره از راه می رسد. هوت از کارآگاه پنی کمک می خواهد تا یک اسباب بازی قرض گرفته شده از کتابخانه اسباب بازی بنی را پس بگیرد.

هاپ مزرعه هوت را مرتب می کند و برای آرام کردن مرغ های او چیزی را دور می اندازد. هاپ به فریدا کمک می کند یک بنفشه کمیاب را نجات دهد اما نزدیک است که با کامیونش آن را از بین ببرد.

خانواده هاپر به این نتیجه می رسند وقت آن رسیده که به تری کوچولو آموزش دهند و به کمک نیاز دارند. بنی و پنی درست پیش از مسابقه حرکات نمایشی پنی گیرِ هم می افتند.

بنی و هوت یک بحث ساده را به دادگاهی پرسروصدا تبدیل می کنند. هم زمان، پنی پس از آنکه اشتباهی عروسک جِروم را با خودش به خانه می برد، تلاش می کند بی سروصدا آن را سر جایش برگرداند.

هاپ باور دارد که قدرت های ماورایی دارد، تا اینکه هنگام یک عملیات نجات این توانایی ها او را ناکام می گذارند. وقتی هاپ از اداره ی تنهایی رستوران خسته و درمانده می شود، فیلیپا برایش یک ربات می سازد.

فیلیپا ابزار محبوبش «گِرِیپ لایتنینگ» را به رانی قرض می دهد اما خیلی زود دلتنگ آن می شود. هاپ می ترسد مجبور شود از مسابقه کنار بکشد، چون کفیِ کفشش خراب شده است.

وقتی لانی پنی را بچه خطاب می کند، پنی در خطر از دست دادن دوستی اش با ارل قرار می گیرد. بانی پس از درگیری با خواهر و برادرهایش به خانه هاپ و پنی نقل مکان می کند.

تِری کوچولو تلاش می کند تبدیل به اژدها شود. پِنی به فیلیپا کمک می کند تا یک مجسمه بزرگ بسازد، اما هاپ نگران است که همه چیز به فاجعه ختم شود.

لانی متوجه می شود که «روز خواهر و برادر» فقط به معنای برآورده کردن خواسته هایش نیست. هاپ و پنی غرق رقابت برای بردن بازی جدید بِنی می شوند.