لکسی با ذوق و شوق طوطی جدیدش، مستر تاکی، را به همه نشان می دهد، اما وقتی طوطی هیچ حرفی نمی زند، ناراحت می شود. وقتی بی فراموش می کند کتاب ریکی را از کتابخانه به خانه بیاورد، او و دوستانش تصمیم می گیرند داستان خودشان را بسازند.

سم برای اولین شب خوابی در حیاط پشتی هیجان زده است، تا وقتی که هوا تاریک می شود. تای و لکسی بر سر خوشمزه ترین ترکیب روی پیتزا به توافق نمی رسند.

بی، تای و لکسی در نقش کارآگاه ظاهر می شوند تا به همسایه ی جدیدشان، پریا، کمک کنند. دنی برای خواندن یک ترانه در برابر کلاسش بیش از حد مضطرب است.

وقتی مگان به تای می گوید که نمی تواند نقش ابرقهرمان محبوبش را بازی کند، دل تای می شکند. پریا که ناراحت شده، نمی تواند حیوان خانگی کلاس را با خود به خانه ببرد.

پریا هنگام آموزش یک حرکت بالیوودی به بی و تای، کلافه می شود. بی، تای و دنی برای کمک به یک پروژه ی محرمانه به تالار شهر دعوت می شوند.

بی و تای یک کمپ تمرینی راه اندازی می کنند تا به دوستشان سم در بازی بلاکت بال کمک کنند. وقتی بی یک آفتاب پرست گمشده را در خانه درختی پیدا می کند، او و دوستانش تصمیم می گیرند با همکاری هم صاحبش را پیدا کنند.

وقتی دوست گانگ گانگ بازی سالانه ی مهمشان را لغو می کند، بی، تای و سم او را به یک بازی مخصوص خودشان دعوت می کنند. وقتی لوئیزا باید یک مصاحبه ی مهم انجام دهد، بی داوطلب می شود تا از ریکی مراقبت کند، اما خیلی زود متوجه می شود که این کار سخت تر از چیزی ست که فکر می کرد.

دنی از یک اسباب بازی تک شاخ در حراج حیاط خوشش می آید، اما وقتی به او می گویند «این اسباب بازی دخترانه است»، بی به او کمک می کند تا بفهمد اسباب بازی ها برای همه اند. وقتی بی سرما می خورد و نمی تواند در نقاشی دیواری روز مهربانی کمک کند، دوستانش سخت تلاش می کنند تا او هم بتواند در کار شرکت کند.

لِکسی پس از آنکه پروژه علمی خودش را ناخواسته می شکند، به بی کمک می کند تا پروژه جدیدی برای نمایشگاه علم آماده کند. سَم با توجه بیش از حدی که گانگ گانگ به بیبی می کند، دست و پنجه نرم می کند.

بی به لکسی کمک می کند تا پس از سقوط ناگوار در مسابقه اسکوترسواری بماند. بی و تای با هم همکاری می کنند تا کلاه سرآشپزی مارکوس را قبل از حضورش در تلویزیون تمیز کنند.