آریل یک ترانه برای بزرگداشت آتلانتیکا می سازد اما تلاش های بیش از حدش برای کمک به فلاندر در مسابقه شنا به او می آموزد باید به دوستانش اجازه دهد با سرعت خودشان کارها را پیش ببرند.

وقتی لوسیا می خواهد در اردوگاه جادویی اورسلا یک نشان به دست بیاورد، آریل و اورسلا به او کمک می کنند یاد بگیرد انجام دادن کارها به شیوه آسان و قدم به قدم بهترین راه برای رسیدن به اهداف است. فنی که دفترچه حقایق ماهی هایش را گم کرده نگران است نتواند در برنامه ببین و بگوی بازار عملکرد خوبی نشان دهد.

آریل می خواهد جلوی خرچنگ مزاحمی را بگیرد تا گنج های زمینی اش را ندزدد. وقتی آریل مامور حمل بَنر سلطنتی در رژه آتلانتیکا می شود، فکر می کند این کار ساده ای است و جدی اش نمی گیرد.

وقتی آریل دلش نمی خواهد شب را در خانه دوستش کنار بقیه دوستانش بماند، از اورسلا می خواهد از جادویش برای متوقف کردن زمان استفاده کند تا وقت خواب هیچ وقت نرسد. وقتی آریل به شام مخصوصی با شاه ترایتون نمی رسد، متوجه اهمیت وقت گذراندن با خانواده می شود.

آریل از دست دخترخاله کوچکش، جولز، کلافه می شود چون او مدام از او تقلید می کند. از طرفی، وقتی پادشاه تریتون روز «خرچنگ شاد» را تعطیل عمومی برای همه خرچنگ ها اعلام می کند، سباستین باید تلاش کند تا واقعاً استراحت کند.

آریل و دوستانش داوطلب می شوند تا در غیاب راوی، غرفه آبمیوه فروشی او را اداره کنند، اما نبود هماهنگی بین شان باعث دردسر بزرگی می شود. از طرف دیگر، آریل تلاش می کند در روز عکس خانوادگی، به آیانا در حل یک بحران مربوط به موهایش کمک کند.

آریل داوطلب می شود تا از تخم های نوزاد ماهی مرکب مراقبت کند تا ثابت کند پرستار خوبی است. در همین حین، فلاندر به عنوان مربی تیم برای مسابقه کریکت خانواده سلطنتی انتخاب می شود.

با وجود هشدار شاه ترایتون، آریل از جادو برای تمیز کردن اتاقش استفاده می کند؛ او و دوستانش با یک صدف خجالتی دوست می شوند.

آریل و دوستانش نمی توانند نقشی برای دلفینو دلفینه در گروه موسیقی شان پیدا کنند؛ وقتی آیانا نمی تواند در مسابقه بازی دست زدن شرکت کند، آریل جای او را می گیرد تا آلانا بتواند همچنان در رقابت حضور داشته باشد.

ریل به راوی و بهترین دوستش ناوی کمک می کند تا یک سوءتفاهم را برطرف کنند؛ فلاندر با مهارت های آشپزی اش به سرآشپزهای دیگر در جشنواره غذای آتلانتیکا کمک می کند.

آریل با یک ماهی گوپی کوچک دوست می شود که آرزو دارد مانند او به ماجراجویی برود؛ تریتون به اشتباه معجون جادویی لوسیا را می نوشد و به کودک تبدیل می شود.

وقتی عمه شانتال، زیست شناس دریایی، می آید و با فرنی درباره ی ماهی ها حسابی گرم می گیرد، آریل احساس می کند کسی تحویلش نمی گیرد؛ تا اینکه یک رِمورای گمشده به نام رمی را پیدا می کند و او را به غار بلورین خودش دعوت می کند.

آریل به دنبال یک موجود افسانه ای دریایی می رود؛ و در کلاس موسیقی، او و دوستانش با یک معلم جانشین روبه رو می شوند.

وقتی فرنی برخلاف دوستانش به افسانه هیولای بادبادک باور ندارد، کم کم باعث از بین رفتن هیجان بازی آن ها می شود؛ فلاندر هم با استفاده از آینه جادویی اورسولا، یک شوخی جادویی با دوستانش می کند.