گلدی سعی می کند هدیه ای کامل و مناسب برای تینـی پیدا کند. دوستان گلدی دست به دست هم می دهند تا او را از یک موقعیت دشوار نجات دهند.

وقتی تینـی متوجه می شود که برای سوار شدن به وسایل شهربازی قدش کوتاه است، تلاش می کند بلندتر شود. دوست خیالی پیتی ناپدید می شود.

گلدی برای بازی قایم باشک مثل دوستانش دچار مشکل می شود. وقتی نمی تواند برای شب ماندن در خانه ی تینـی جا شود، راه حلی خلاقانه پیدا می کند.

گلدی تلاش زیادی می کند تا برای هر کسی یک دوست صمیمی پیدا کند. تینـی برای یک روز مسئولیت یک کار مهم را بر عهده می گیرد.

با الهام از به سرپرستی گرفتن گربه توسط تینـی، گلدی به دنبال حیوان خانگی مخصوص خودش می گردد. گلدی برای جشن جادویی فصل بهار یک لباس ویژه می سازد.

خانم پتونیا در جستجوی خانه ای جدید است. وقتی پیتی دیگر به موجودات فرازمینی ایمان ندارد، گلدی تلاش می کند جادوی آن را دوباره زنده کند.

گلدی به گروه کر می پیوندد اما نگران است که صدایش خیلی بلند باشد. وقتی یک تخم مرغ در لانه اش پیدا می کند، تمام تلاشش را می کند تا از آن مراقبت کند.

گلدی با شخصیت قهرمانانه جدیدش سریع وارد عمل می شود. یک دوست دوست داشتنی احساسات بزرگی درست همانند گلدی دارد.

تینی یک بازی می سازد اما بازی اش قواعد خیلی زیادی دارد. گلدی کابوس می بیند و با ترس جدیدی مواجه می شود.

دوستان گلدی برای ساختن اسکیت های غول آسا برای او دست به دست هم می دهند. گلدی برای از بین بردن لحظه ای خجالت آور در زمان سفر می کند.

با نزدیک شدن مهمانی شام شهردار، گلدی نگران این است که به اندازه کافی شیک نیست. گلدی سعی دارد در نبود رومئو از خودش مراقبت کند.

پری دندان برای گلدی یک سورپرایز مخصوص می گذارد. وقتی وولی خبر بدی را می گوید، گلدی غمگین می شود.

گلدی و رومئو یک آهنگ جدید می سازند که اهالی بویزنبرگ مدام تکرارش می کنند. یک سورپرایز یخی هیجان زیادی ایجاد می کند.