هارو در اولین روزش به عنوان مسئول پذیرش در اقامتگاه پوکمون، تنها کاری که باید بکند این است که از جزیره لذت ببرد؛ گویی خودش یک مهمان است.

سایدوک سردردهای مزمنی دارد که گاهی به صورت نیروهای پیشگویانه پرآشوب بروز می کنند. آیا هارو می تواند راهی برای کمک به او پیدا کند؟

وقتی یک مجیکاربِ ناشی در شنا، بادکنک نجاتش را به خاطر عبور یک وینگال از دست می دهد، هارو و سایدوک سوار بر دراگونیت به آسمان می روند تا آن را پس بگیرند.

هارو با یک پیکاچوی خجالتی آشنا می شود که مربی اش دوست دارد او اجتماعی تر باشد. اما در اقامتگاه پوکمون هرکس می تواند خود واقعی اش باشد.

ماجراهای هارو، مسئول پذیرش یک اقامتگاه پوکمون که با پوکمون ها و صاحبانشان که برای سر زدن آمده اند، در تعامل است.

ماجراهای هارو، مسئول پذیرش یک اقامتگاه پوکمون که با پوکمون ها و صاحبانشان که برای سر زدن آمده اند، در تعامل است.

ماجراهای هارو، مسئول پذیرش یک اقامتگاه پوکمون که با پوکمون ها و صاحبانشان که برای سر زدن آمده اند، در تعامل است.

ماجراهای هارو، مسئول پذیرش یک اقامتگاه پوکمون که با پوکمون ها و صاحبانشان که برای سر زدن آمده اند، در تعامل است.