درباره کارتون

انیمیشن ویدیویی (فیلم - انیمیشنی که صرفاً برای ویدیو و رسانه خانگی ساخته شده و بر پرده سینما اکران نمی شود) پونی کوچولوی من: پرنسس گردشگاه یا پونی کوچولوی من: شاهزاده سرزمین اسب های مهربان در سبک فانتزی - موزیکال - خانوادگی به کارگردانی ویکتور دال چل، محصول مشترک کشورهای آمریکا و کاناداست که در سال 2006 منتشر شد. این انیمیشن بر اساس فرانچایز و سریال های کارتونی و انیمیشنی پونی کوچولوی من My Little Pony تولید شده و دومین انیمیشن بلند ویدیویی این فرانچایز محسوب می شود که شخصیت پرنسس کریستال در آن حضور دارد. این انیمیشن توسط کمپانی هاسبرو Hasbro و کمپانی سرگرمی اس دی SD Entertainment تولید و توسط استودیو ویدیو خانگی کمپانی پارامونت Paramount Home Entertainment و استودیو سرگرمی همین کمپانی Paramount Home Entertainment در کشور آمریکا منتشر و پخش شد. در پایان سال 2006 یک کتاب داستان کودکانه توسط انتشارات جشنواره هارپر Harper Festival و یک کتاب مصور (کمیک بوک) توسط انتشارات توکیوپاپ Tokyopop بر اساس این انیمیشن ویدیویی منتشر و به بازارهای کشورهای اروپایی و آمریکا عرضه شد. در خلاصه داستان این انیمیشن فانتزی موزیکال آمده است ؛ فصل بهار از راه رسیده است و تمام پونی ها و ساکنان شهر پونیویل از آمدن فصل بهار و سرسبزی و شادابی طبیعت بسیار خوشحال هستند. ویستریا پونی کوچولوی بنفش ، باغبان شهر پونیویل و سازمان دهنده گردشگاه و سرزمین اسب های مهربان است. این پونی کوچولوی مهربان و خوش قلب عاشق گلهاست و با اینکه کمی کمرو و خجالتی ست اما همیشه سعی می کند در میان دوستان خود با شادی و خنده حضور پیدا کرده و دوستان خود را سرگرم کند. ویستریا به همراه بهترین دوست خود به نام پینکی پای مشغول آماده سازی سرزمین اسب های مهربان برای رژه بهاره پونی هاست که علف های هرز کنار گل ها برای این دو پونی کوچولو دردسر درست کرده و آنها به درون یک غار جادویی و اسرارآمیز پرتاب می شوند. ویستریا و پینکی پای برای پیدا کردن راه خروج از این غار مرموز شروع به جستجو می کنند و متوجه می شوند این غار محل زندگی یک اژدهای بسیار بزرگ به نام اسپایک می باشد که از هزار سال قبل در این غار خوابیده است. اسپایک این اژدهای بزرگ و غول پیکر با لمس یک گل از خواب 1000 ساله خود بیدار شده و باعث ترس و وحشت پونی کوچولوها می شود. در همین لحظه ویستریا در اثر یک اتفاق معجزه آسا به شاهزاده پونیویل تبدیل می شود و سعی می کند با اسپایک دوست شده و این اژدهای مغرور و بزرگ را متقاعد کند تا در برگزاری جشن و رژه بهاره به او کمک کند. اسپایک پس از قبول کردن درخواست ویستریا با او همراه می شود و ویستریا پونی دوست داشتنی و قهرمان داستان ما درس های بسیار مهمی در مورد راستگویی و دوستی در این ماجرا می آموزد...