درباره کارتون

انیمیشن سینمایی "پرنسس و گابلین ها" در سبک فانتزی-ماجراجویی-کمدی به کارگردانی جوزف گِمِش ، محصول مشترک کشورهای دانمارک ، مجارستان ، ژاپن ، بریتانیا و آمریکاست که در سال 1991 منتشر شد. این انیمیشن کارتونی بر اساس برداشت و اقتباسی آزاد از یک کتاب رمان همنام با انیمیشن محصول سال 1872 میلادی ، اثر "جورج مک دونالد George MacDonald" نویسنده و شاعر اسکاتلندی ، ساخته شده است. این انیمیشن زیبا توسط استودیو فیلم پانونیا Pannonia Film Studio ، کمپانی سرگرمی جی اند ام J&M Entertainment و 3 استودیو و کمپانی دیگر تولید و توسط استودیو سرگرمی در ویدیو Entertainment in Video در کشور بریتانیا ، توسط کمپانی توهو Toho Company در کشور ژاپن و توسط کمپانی همدال Hemdale در کشور آمریکا منتشر و اکران شد. در خلاصه داستان این انیمیشن ماجراجویی کمدی آمده است ؛ سال ها قبل در یک سرزمین بسیار زیبا ، پادشاهی عادل و مهربان در کمال صلح و آرامش با همسایگان خود زندگی می کرد. روزی از روزها پادشاه برای سرکشی و بازدید از مناطق دوردست قلمرو پادشاهی ، قصر سلطنتی خود را ترک کرده و پس از سفارش های لازم به دختر محبوبش "ایرنه" و اطرافیان او ، مسافرت خود را آغاز می کند. "لوتی" خدمتکار مخصوص پرنسس ایرنه ، از طرف پادشاه ماموریت دارد تا زمان بازگشت پادشاه از مسافرت ، به خوبی از این شاهزاده خانم بازیگوش و کنجکاو مراقبت کند. ایرنه از لوتی می خواهد که برای گردش به باغ سلطنتی بروند ، اما این شاهزاده بازیگوش هنگام گردش در باغ سلطنتی ، برای شوخی با لوتی از دست او فرار کرده و وارد جنگل می شود. با غروب آفتاب پرنسس ایرنه نمی تواند راه بازگشت به قصر سلطنتی را پیدا کرده و در جنگل گم می شود. با فرا رسیدن شب ، پرنسس ایرنه به شدت دچار وحشت شده و با شنیدن صداهایی عجیب و غریب بر ترس و وحشت او افزوده می شود. هنگامی که شاهزاده خانم داستان ما قصد دارد راه بازگشت به قصر را پیدا کند ، از سوی چند حیوان عجیب و غریب و تغییر شکل یافته مورد حمله قرار گرفته و هنگامی که می خواهد از دست این حیوانات ترسناک فرار کند ، توسط آنها محاصره می شود. در همین حین آوازی مرموز و اسرارآمیز از میان جنگل شنیده می شود و حیوانات عجیب و غریب با شنیدن این آواز دچار ترس شده و از آنجا فرار می کنند. پرنسس ایرنه لحظاتی بعد با "کوردی" صاحب این آواز که پسر یکی از معدنچیان قلمرو سلطنتی ست ، آشنا می شود. کوردی پس از ملاقات با شاهزاده خانم عنوان می کند که تمام مردم و اهالی شهر و سرزمین از وجود این حیوانات عجیب و هیولاها در جنگل باخبر هستند و فقط پادشاه و خانواده سلطنتی از وجود این هیولاها آگاهی ندارند. کوردی پس از اینکه متوجه می شود پرنسس ایرنه در جنگل گمشده ، او را به قصر سلطنتی باز می گرداند. روز بعد هنگامی که کوردی و پدرش در معدن مشغول به کار هستند ، ناگهان کوردی به یک چاه بسیار عمیق سقوط کرده و ناخواسته وارد قلمرو "گابلین"ها می شود. گابلین ها ، اجنه و هیولاهایی شرور هستند که صدها سال قبل در مبارزه با انسان ها شکست خورده و انسان ها آنها را به زیر زمین تبعید کرده اند. "شاه گابلین" و "ملکه گابلین" شرور به همراه فرزندشان "شاهزاده گابلین قورباغه" و تعداد زیادی از گابلین های دیگر در حال طراحی یک نقشه هستند تا بتوانند بر انسان ها حکومت کنند. کوردی متوجه می شود که آنها قصد دارند پرنسس ایرنه را ربوده و او را مجبور کنند با شاهزاده گابلین قورباغه ازدواج کند و از این طریق بتوانند قلمرو پادشاهی پرنسس ایرنه و پدرش را از آن خود کرده و بعد از آن ، با تسخیر سرزمین های دیگر بر تمام انسان های روی کره زمین حکومت کنند. هنگامی که کوردی تصمیم می گیرد از آنجا فرار کرده و پرنسس ایرنه و دیگران را از این موضوع آگاه کند ، توسط گابلین های شرور ، دستگیر و زندانی می شود. پرنسس ایرنه به کمک روح مادربزرگ خود که به کمکش آمده به سراغ کوردی می رود و این پسر جوان شجاع را آزاد می کند و تصمیم می گیرد به همراه کوردی در مقابل گابلین های خبیث و شیطان صفت مبارزه کند و با شکست دادن این هیولاهای شرور ، بار دیگر آنها را به زیر زمین تبعید کرده و سرزمین خود و ساکنان آن را از این تهدید و خطر بزرگ نجات دهد...