درباره کارتون

انیمه "شهر اشباح" در سبک فانتزی-ماجراجویی-خانوادگی به کارگردانی هایائو میازاکی ، محصول کشور ژاپن در سال 2001 منتشر شد. این انیمه در سال 2016 توسط بی بی سی به عنوان چهارمین فیلم برتر قرن بیست و یکم انتخاب شده و در لیست 10 فیلم برتر موسسه فیلم برتر بریتانیا نیز قرار دارد. علاوه بر این عناوین ، این انیمه فانتزی در 30 فیلم برتر با بالاترین امتیاز در وب سایت بانک اینترنتی اطلاعات فیلم ها IMDB قرار داشته و تنها انیمیشن دستی و غیر انگلیسی ست که موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم انیمیشنی در هفتاد و پنجمین جشنواره جوایز اسکار شده است. این انیمه توسط استودیو جیبلی Studio Ghibli تولید و توسط کمپانی توهو Toho Company منتشر و اکران شد. انیمه شهر اشباح موفق به دریافت 58 جایزه معتبر از جمله ، جایزه بهترین فیلم بلند انیمیشنی در سال 2003 از جشنواره جوایز اسکار Academy Awards و جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در همین سال از جشنواره جوایز بین المللی سینمای آنلاین International Online Cinema Awards و همچنین نامزد دریافت 31 جایزه دیگر از 26 جشنواره مهم از جمله ، جشنواره جوایز بفتا BAFTA Awards و جشنواره جوایز هوگو Hugo Awards شده است. در خلاصه داستان این انیمه فانتزی ماجراجویی آمده است ؛ "چیهیرو اوگینو" دختر 10 ساله ای ست که به همراه پدر و مادر خود "آکیو" و "یوکو" زندگی می کند. این خانواده سه نفره در حال مهاجرت به شهری دیگر هستند ، اما چیهیرو از این موضوع ناراضی ست. آکیو پدر چیهیرو در حال رانندگی راه شهر و خانه جدید را گم کرده و به جنگلی اسرارآمیز و مرموز وارد می شود. آنها در جنگل به یک تونل می رسند و از روی کنجکاوی وارد تونل شده و با مکانی بسیار زیبا و سرسبز مواجه می شوند که غذاها و خوراکی های بسیار خوشمزه ای در آنجا وجود دارد. پدر و مادر چیهیرو که بسیار گرسنه هستند ، شروع به خوردن کرده و به اعتراض چیهیرو توجه نمی کنند. چیهیرو از اینکه آنها بدون اجازه از غذاها و میوه ها استفاده می کنند ناراحت است و برای گردش در اطراف از آنجا خارج می شود. او در همان حوالی با یک ساختمان بزرگ و بسیار بلند روبه رو می شود. ناگهان جوانی به نام "هاکو" ظاهر شده و به چیهیرو هشدار می دهد هر چه زودتر آنجا را ترک کند و قبل از تاریکی هوا از جنگل خارج شود. او سریعا به سوی پدر و مادرش می رود تا آنها را از این موضوع آگاه کند ، اما با صحنه ای عجیب مواجه می شود و پدر و مادر چیهیرو تبدیل به خوک شده اند. با تاریک شدن هوا بدن چیهیرو در حال ناپدید شدن است ، که هاکو سریعا خود را به او رسانده و با یک داروی جادویی او را نجات می دهد. پس از این اتفاق چیهیرو مجبور می شود به کمک هاکو در محل کار یک جادوگر بزرگ به نام "یوبابا " کار کند. او قصد دارد راهی پیدا کند تا پدر و مادر خود را نجات داده و همراه آنها از این مکان جادویی و شهر اشباح خارج شده و به دنیای انسان ها بازگردد...