درباره کارتون

انیمیشن کارتونی "آستریکس در بریتانیا" در سبک ماجراجویی-کمدی به کارگردانی پینو ون لمسویرد ، محصول مشترک کشورهای فرانسه ، بلژیک و دانمارک در سال 1986 منتشر شد. این انیمیشن که پنجمین انیمیشن بلند شخصیت آستریکس محسوب می شود بر اساس یک کتاب مصور ( کمیک بوک ) به همین نام ، از مجموعه کتاب های مصور "آستریکس Asterix" که معروف ترین کتاب های مصور فرانسوی در جهان شناخته می شوند ، ساخته شده است. این انیمیشن کارتونی توسط کمپانی گوتنبرگ Gutenberghus ، استودیو فیلم دارگاد Dargaud Films و کمپانی بین المللی گامونت Gaumont International تولید و توسط استودیو فیلم ای ام آی EMI Films در کشور بریتانیا و توسط استودیو ویدیویی گامونت Gaumont Video در کشور فرانسه منتشر و اکران شد. در خلاصه داستان این انیمیشن کمدی ماجراجویی آمده است ؛ "جولیوس سزار" فرمانروای قدرتمند روم برای فتح و تسخیر بریتانیا ، لشکرکشی خود را به این کشور آغاز می کند. مردم این کشور برای دفاع کردن از سرزمین خود مشکل دارند و پس از اینکه آخر هفته از راه می رسد ، آنها مجبور می شوند در برابر ارتش روم تسلیم شوند. سزار متوجه می شود که تمام نقاط سرزمین بریتانیا توسط ارتش او تسخیر شده و فقط یک دهکده کوچک باقی مانده است که به سختی در برابر ارتش او مقاومت کرده و ارتش روم تا به حال نتوانسته در مقابل ساکنان این دهکده پیروز شود. رهبر این دهکده پس از اینکه متوجه موقعیت خطرناک ساکنان دهکده می شود تصمیم می گیرد یک نفر از افراد خود به نام "جولیتوراکس" را به سرزمین گل ها بفرستد و از "آستریکس" پسر عموی خود درخواست کمک کند. در همین حین "آستریکس" کوچک و رفیق قوی هیکل او "اوبلیکس" که برای مبارزه و شکست دادن ارتش روم بسیار معروف شده اند ، از بیکاری خود خسته شده و آرزو دارند بار دیگر بتوانند با سربازان رومی مبارزه کنند. جولیتوراکس موفق می شود خود را به سرزمین گل ها رسانده و پیغام پسرعموی آستریکس را به او می رساند. آستریکس تصمیم می گیرد به همراه اوبلیکس به دهکده پسرعموی بریتانیایی خود رفته و برای مبارزه با ارتش روم به آنها کمک کند. "پانورامیکس" کیمیاگر و طبیب دهکده یک بشکه از معجونی جادویی که به افراد قدرتی شگفت انگیز می دهد تا با دشمنان خود مبارزه کنند ، را به آستریکس می دهد تا آن را به پسرعموی خود داده و برای مبارزه و شکست دادن ارتش روم از این معجون جادویی استفاده کنند. آستریکس و اوبلیکس در ابتدای سفر ماجراجویانه خود موفق می شوند قایق بزرگ بادبانی یک تاجر را از دست دزدان دریایی نجات داده و این تاجر به عنوان تشکر به آنها کیسه ای از گیاهان خوشبوی شرقی هدیه می دهد که با جوشاندن آنها در آب ، نوشیدنی بسیار خوشمزه ای تهیه می شود. این دو دوست ماجراجو و شجاع وارد شهر لندنیوم ( نامی خیالی برای لندن قدیم ) شده و تصمیم می گیرند در آنجا استراحت کنند. اما هنگامی که آستریکس و اوبلیکس مشغول استراحت هستند ، بشکه معجون جادویی توسط یک دزد تازه کار ربوده می شود. این دو دوست صمیمی به کمک یک سگ وفادار موفق می شوند محل بشکه معجون جادویی را پیدا کنند و در همین حین گروهی از ارتش روم به آنها حمله کرده و بشکه معجون جادویی را نابود می کنند. آستریکس از این موضوع آشفته شده و نمی داند که چگونه این موضوع را به اطلاع پسرعموی خود برساند ، اما ناگهان کیسه گیاهان خوشبوی شرقی را به یاد آورده و تصمیم می گیرد به وسیله آنها یک معجون درست کرده و به عنوان معجون جادویی آن را به دست پسرعموی خود برساند. آستریکس و اوبلیکس به وسیله گیاهان خوشبو یک معجون خوشمزه درست کرده و آن را به دهکده بریتانیایی ها می رسانند. افراد و ساکنان دهکده پس از شنیدن اینکه آستریکس برای آنها معجون جادویی آورده ، خوشحال شده و با نوشیدن این معجون شجاعت ها و دلاوری های زیادی از خود نشان می دهند ، به طوری که سربازان ارتش روم توانایی مبارزه با آنها را نداشته و پس از عقب نشینی ، کشور بریتانیا را ترک می کنند. پسرعموی آستریکس و ساکنان دهکده پس از این پیروزی از آستریکس و اوبلیکس برای آوردن معجون جادویی تشکر می کنند ، اما هنگامی که آستریکس ماجرای نابود شدن معجون جادویی و درست کردن معجون از گیاهان خوشبوی شرقی را برای آنها تعریف می کند به شدت شگفت زده شده و متوجه می شوند که انسان ها با تکیه بر قدرت ها و توانایی های خود و باور داشتن به آنها می توانند به راحتی هر مانعی را از سر راه خود بر داشته و مشکلات را به آسانی حل کنند...