درباره کارتون پینوکیو 3000
کارتون پینوکیو 3000 (Pinocchio 3000) در سبک فانتزی - علمی تخیلی - خانوادگی به کارگردانی دانیل روبیچاود محصول مشترک کشورهای آلمان، اسپانیا، فرانسه و کاناداست که در سال 2004 میلادی منتشر شد. این انیمیشن بلند بر اساس برداشتی علمی تخیلی و آینده نگرانه و اقتباسی آزاد از رمان ماجراهای پینوکیو The Adventures of Pinocchio محصول سال 1883 میلادی اثر کارلو کلودی Carlo Collodi نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی ساخته شده است. این انیمیشن زیبا توسط کمپانی گروه سینما CinéGroupe، استودیو انیمیشن کودکان Anima Kids و کمپانی فیلماکس Filmax تولید و توسط کمپانی سرمایه گذاری گرانادا Granada Ventures در کشور بریتانیا و توسط کمپانی دروازه شیرها - لیونزگیت Lionsgate در کشور آمریکا منتشر و اکران شد. انیمیشن پینوکیو 3000 در سال 2005 موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم انیمیشنی از جشنواره جوایز گویا Goya Awards و در سال 2004 نامزد دریافت جایزه کریستال برای کارگردان این انیمیشن از جشنواره بین المللی فیلم انیمیشنی آنسی Annecy International Animated Film Festival شده است. در خلاصه داستان این انیمیشن فانتزی کمدی آمده است؛ ژِپِتو یک پیرمرد دانشمند و یک مخترع فوق العاده است که در یک شهر مدرن و بسیار پیشرفته به نام اسکامبوویل به تنهایی زندگی می کند. این شهر بزرگ و پیشرفته توسط یه شهردار خبیث و بدجنس به نام اسکامبولی اداره می شود و این انسان شرور از تمام مظاهر طبیعت مانند گل ها و درختان و همچنین از کودکان به شدت متنفر است و قصد دارد طبیعت و تمام کودکان را نابود کند. شهردار اسکامبولی فقط به دختر خود مارلن اهمیت می دهد و تمام خواسته های دختر کوچولوی خود را برآورده می کند. روزی از روزها مارلن با پدر خود در مورد این موضوع که هیچ فضای تفریحی برای کودکان در شهر وجود ندارد، صحبت کرده و در مورد این موضوع احساس نگرانی می کند. شهردار مانند همیشه به خواسته دختر خود اهمیت داده و به او قول می دهد به زودی یک پارک تفریحی برای کودکان تاسیس کرده و نام اسکامبولند را برای این پارک تفریحی کودکانه انتخاب می کند. در همین حین ژپتو که هیچ فرزندی ندارد و سال های زیادی به تنهایی در شهر اسکامبوویل زندگی کرده، تصمیم می گیرد با ساخت یک ربات انسان نما برای خود فرزندی داشته باشد! ژپتو موفق می شود یک ربات انسان نمای پیشرفته و هوشمند اختراع کند و نام پینوکیو را برای این ربات انتخاب می کند. ژپتو پس از ساخت این ربات تصمیم می گیرد به کمک یک پنگوئن به نام اسپنسر که دستیارش محسوب می شود، پینوکیو را شارژ کرده و او را زنده کند و برای انجام این کار به نیروی برق بسیار زیادی نیاز دارد. عملیات زنده کردن پینوکیو توسط ژپتو با افتتاح پارک تفریحی اسکامبولند توسط شهردار همزمان شده و شهردار قصد دارد از تمام نیروی برق شهر برای افتتاح و راه اندازی پارک تفریحی خود استفاده کند. این شهردار خبیث نقشه ای شرورانه طراحی کرده و قصد دارد به کمک دستگاه های پارک تفریحی خود تمام کودکان شهر را به ربات تبدیل کند. هنگامی که پدر ژپتو متوجه می شود که شهردار قصد دارد از تمام برق شهر برای راه اندازی پارک خود استفاده کند، تصمیم می گیرد در یک فرصت مناسب مسیر برق را به کارگاه خود منتقل کرده و پینوکیو را زنده کند. با آغاز مراسم افتتاحیه پارک توسط شهردار، کودکان بسیار زیادی برای بازی و تفریح به پارک اسکامبولند می آیند و شهردار از این موضوع بسیار خوشحال است و قصد دارد که نقشه خود را اجراه کرده و تمام کودکان شهر را به ربات های بی احساس تبدیل کند. هنگامی که شهردار خود را برای اجرای نقشه شرورانه اش آماده می کند، ژپتو مسیر برق را به کارگاه خود هدایت کرده و به کمک آن پینوکیو را شارژ کرده و او را زنده می کند. این کار باعث می شود برق پارک تفریحی قطع شده و با خاموش شدن دستگاه های پارک تمام کودکان آنجا را ترک کرده و نقشه این انسان خبیث با شکست مواجه می شود. این موضوع شهردار اسکامبولی را به شدت عصبانی کرده و تصمیم می گیرد نقشه ای دیگر طراحی کرده و با اجرای آن کودکان شهر را به ربات تبدیل کند. ژپتو و اسپنسر پس از شارژ پینوکیو منتظر نتیجه کار خود هستند و مشاهده می کنند که پینوکیو زنده شده و به راحتی با آنها صحبت می کند. این موضوع باعث خوشحالی بیش از حد ژپتو می شود و پینوکیو را فرزند واقعی خود می داند. ژپتو مشغول شادی و خوشحالی ست که ناگهان اتفاقی شگفت انگیز به وقوع می پیوندد و یک پری زیبا و جادویی در کارگاه ژپتو ظاهر می شود. این پری مهربان عنوان می کند اگر پینوکیو بتواند درست و غلط و خوبی و بدی را تشخیص دهد و یاد بگیرد چه کاری درست و چه کاری غلط است و این موضوع را درک کند، می تواند به یک انسان و یک پسر واقعی تبدیل شود. پینوکیو پس از شنیدن این موضوع به شدت هیجان زده می شود و ماجراجویی های شگفت انگیز این روبات برای تبدیل شدن به یک انسان واقعی از این نقطه آغاز می شود...
نمایش بیشتر
حس میکنم توضیحاتش کم بود
بدنبود
عالی بود