
درباره کارتون شکار گربه وحشی
انیمیشن سینمایی "گربه وحشی گمشده" یا "سیاهگوش گمشده" در سبک اکشن-کمدی-ماجراجویی به تهیه کنندگی آنتونیو باندراس و به کارگردانی رائول گارسیا و مانوئل سیسیلا ، محصول کشور اسپانیاست که در سال 2008 منتشر شد. این انیمیشن سینمایی زیبا توسط شبکه تلویزیونی سور Canal Sur Televisión ، کمپانی ماه سبز Green Moon و 11 استودیو و کمپانی دیگر تولید و توسط استودیو سرگرمی دی تی پی DTP Entertainment در کشور فرانسه و توسط کمپانی فاز 4 فیلم ها Phase 4 Films در کشور آمریکا منتشر و اکران شد. انیمیشن "گربه وحشی گمشده" موفق به دریافت 3 جایزه معتبر از جمله ، جایزه هیئت داوران برای بهترین فیلم در سال 2009 از جشنواره فیلم لاتین سن دیه گو San Diego Latino Film Festival و جایزه بهترین فیلم انیمیشنی در همین سال از جشنواره جوایز گویا Goya Awards و در سال 2010 نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردان ( برای مانوئل سیسیلیا ) در جشنواره جوایز آسکان ASECAN Award شده است. در خلاصه داستان این انیمیشن اکشن کمدی آمده است ؛ "فلیکس" یک گربه وحشی و یک سیاهگوش بدشانس و ماجراجوست که به همراه تعدادی از دوستان خود و حیوانات دیگر به پارک ملی دونیانا که در آنجا از حیوانات کمیاب مراقبت و محافظت می کنند ، منتقل شده و در این پارک ملی زیبا زندگی می کند. "بیتی" بز کوهی جسور و "آستارته" عقاب شجاع و بلندپرواز که یکی از بال هایش آسیب دیده ، از حیوانات دیگر این پارک ملی هستند که رابطه ای دوستانه با فلیکس دارند. در همین حین فلیکس و دوستان او متوجه می شوند که بعضی از حیوانات پارک ملی به طور عجیب و اسرارآمیزی ناپدید می شوند و به همین دلیل نگهبانان پارک ملی اقدامات امنیتی شدیدی را در پارک برقرار کرده و این پارک ملی زیبا برای حیوانات تبدیل به یک زندان بزرگ می شود. "گاس" تنها آفتاب پرست پارک ملی که یکی از دوستان صمیمی فلیکس محسوب می شود و به همه چیز و همه کس مشکوک است ، اعتقاد دارد که حیوانات پارک ملی گرفتار یک دسیسه و توطئه بزرگ شده اند و انسان ها از این حیوانات برای آزمایش های ترسناک خود استفاده می کنند! اما فلیکس و دوستان او با شناختی که از گاس دارند و می دانند که او مبتلا به پارانویاست ، حرف های او را جدی نمی گیرند. چند روز بعد یک سیاهگوش جوان و زیبا به نام "لیندزی" به پارک ملی منتقل شده و فلیکس با دیدن لیندزی به او علاقه مند می شود و تصمیم می گیرد از او خواستگاری کند! با فرا رسیدن شب فلیکس و لیندزی در پارک شروع به گردش کرده و با یکدیگر گفتگو می کنند که ناگهان چند شکارچی مزدور به رهبری فردی به نام "نیومن" به آنها حمله کرده و فلیکس و لیندزی را در دو قفس کوچک زندانی می کنند و فلیکس متوجه می شود که تعداد زیادی از حیوانات پارک ملی توسط این شکارچیان مزدور گرفتار شده و در قفس های مختلف زندانی شده اند. نیومن که خود را بزرگ ترین شکارچی جهان می داند به همراه چند شکارچی دیگر توسط یک فرد ثروتمند و دیوانه به نام "نوآ" استخدام شده تا تمام حیوانات کمیاب کره زمین را شکار کرده و به کشتی بزرگ او منتقل کنند! فلیکس در اثر سهل انگاری دو نفر از شکارچیان موفق می شود در قفس خود را باز کرده و از آنجا فرار می کند و با بیدار کردن دوستانش از آنها کمک می خواهد تا از ربوده شدن حیوانات پارک ملی جلوگیری کنند. این گربه وحشی خوش قلب و ماجراجو با تشویق کردن آستارته باعث می شود این عقاب شجاع ، اعتماد به نفس خود را به دست آورده و بار دیگر بتواند پرواز کند. آستارته با پرواز کردن به طرف زنگ خطر و به صدا درآوردن آن نگهبانان پارک ملی را بیدار می کند ، اما دیگر دیر شده و نیومن و افراد او همراه با حیوانات پارک ملی از آنجا فرار می کنند. فلیکس تصمیم می گیرد که حیوانات ربوده شده را از چنگ نیومن و افراد او نجات دهد ، به همین دلیل دوستان خود را جمع کرده و این موضوع را با آنان در میان می گذارد. دوستان فلیکس از این کار استقبال کرده و تصمیم می گیرند در این عملیات نجات به فلیکس کمک کنند. سیاهگوش قهرمان داستان ما به همراه دوستان خود به تعقیب نیومن و افراد او می پردازد و در ابتدای راه با یک موش کور به نام "روپرت" که موفق شده از دست نیومن و افراد او فرار کند ، مواجه می شوند. روپرت در این ماجراجویی هیجان انگیز و پر ماجرا با فلیکس و دوستان او همراه می شود تا همراه با آنان حیوانات بی گناه پارک ملی را از دست نیومن و نوآ نجات داده و آنها را به پارک ملی بازگردانند...
نمایش بیشتر
دیدگاههای انیمیشن شکار گربه وحشی