درباره کارتون

انیمیشن ویدیویی ( فیلم-انیمیشنی که صرفاً برای ویدیو و رسانه خانگی ساخته شده و بر پرده سینما اکران نمی شود ) "آوای وحش" در سبک ماجراجویی-خانوادگی به کارگردانی لورا شفرد ، محصول کشور آمریکا در سال 1996 منتشر شد. این انیمیشن بر اساس برداشت و اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام که یکی از معروف ترین رمان های "جک لندن Jack London" نویسنده ، روزنامه نگار و فعال اجتماعی آمریکایی محسوب می شود ، ساخته شده است. این انیمیشن کارتونی زیبا توسط کمپانی بلای میجیکوفسکی Blye Migicovsky و کمپانی سرگرمی وقت خوب گودتایمز Goodtimes Entertainment تولید و توسط کمپانی گودتایمز در کشور آمریکا منتشر و پخش شد. در خلاصه داستان این انیمیشن ماجراجویی خانوادگی آمده است ؛ "باک" یک سگ زیبا و قدرتمند ، از یک نژاد بسیار عالی ست که در دره سانتا کلارای کالیفرنیا در خانه "قاضی میلر" در نهایت آرامش و خوشبختی زندگی می کند. باک محبوب ترین حیوان خانگی قاضی میلر است و او این سگ زیبا را بسیار دوست دارد. "مانوئل" دستیار باغبان قاضی میلر که فردی بدجنس است ، به افراد زیادی بدهکار می شود ، به همین علت باک را دزدیده و او را به یک غریبه می فروشد. باک در یک جعبه کوچک و تاریک به سیاتل منتقل شده و مرد غریبه با او بدرفتاری می کند. پس از رسیدن باک به سیاتل ، مرد غریبه او را در یک محوطه کوچک آزاد کرده و با حمله کردن و کتک زدن باک ، او را به شدت می ترساند. چند روز بعد باک به دو مرد فرانسوی-کانادایی به نام های "فرانسیس" و "پرالت" فروخته شده و آنها باک را به همراه 10 سگ دیگر به کانادا می برند. فرانسیس و پرالت قصد دارند برای کشیدن سورتمه های خود در برف از این سگ ها استفاده کنند. باک که تاکنون در مناطق سردسیر برفی زندگی نکرده به کمک دوستان خود می آموزد که چگونه باید از سرما در امان مانده و با سگ های دیگر به صورت گروهی همکاری کند. "اسپیتز" رهبر سگ ها که یک سگ هاسکی شرور و بدجنس است مدام باک را آزار داده و او را اذیت می کند. یک روز که اسپیتز قصد دارد مانند همیشه برای باک مزاحمت ایجاد کند ، باک با او مبارزه کرده و اسپیتز در این مبارزه کشته می شود و سگ های دیگر باک را به عنوان رهبر گروه خود انتخاب می کنند. بعد از مدتی فرانسیس و پرالت تصمیم می گیرند آنجا را ترک کرده و باک و سگ های گروهش توسط یک مرد اسکاتلندی که در سرویس پست کار می کند ، خریداری می شوند. مرد اسکاتلندی حریص و طمعکار ، باک و دوستان او را مجبور می کند بارهای سنگین حمل کرده و به سفرهای طولانی در مناطق دوردست بروند. سگ های گروه باک در اثر کار زیاد و طاقت فرسا قدرت خود را از دست داده و یکی از آنها به سختی بیمار می شود. مرد اسکاتلندی پس از آگاهی از این موضوع سگ بیمار را با شلیک گلوله نابود کرده و سگ های دیگر را به یک خانواده سه نفره در شمال آمریکا می فروشد. "مرسدس" زن ابله و نادان ، "چارلز" شوهر خشن و ترسناک مرسدس و "هال" برادر مغرور و از خودراضی چارلز کسانی هستند که باک و سگ های دیگر را خریداری کرده اند ، اما آنها هیچ چیز از نگهداری کردن از سگ ها نمی دانند و سگ ها در اثر شرایط سختی که دارند ، یکی یکی جان خود را از دست می دهند و پس از گذشت چند ماه فقط باک و چهار سگ دیگر زنده می مانند. این خانواده سه نفره در یکی از سفرهای خود به دریاچه ای یخ زده می رسند و باک رهبر سگ ها از رفتن بر روی دریاچه یخزده خودداری می کند. چارلز سعی دارد با شلاق زدن باک و سگ های دیگر آنها را مجبور کند از دریاچه یخزده عبور کنند ، اما ناگهان یک مرد جوان باتجربه به نام "جان تورنتون" به آنجا رسیده و متوجه آنها می شود. جان به چارلز هشدار می دهد که از روی دریاچه یخزده عبور نکنند ، اما چارلز با حماقتی عجیب به شلاق زدن سگ ها ادامه می دهد. جان از این موضوع خشمگین می شود و پس از درگیری با چارلز موفق می شود بندهای باک را باز کرده و او را آزاد کند. چارلز بار دیگر شروع به شلاق زدن سگ ها کرده و آنها را مجبور می کند وارد دریاچه یخزده شوند. اما یخ نازک سطح دریاچه تحمل وزن آنها را نداشته و می شکند و چارلز ، مرسدس و هال به همراه سگ های بیچاره در دریاچه غرق می شوند. جان تورنتون به سراغ باک رفته و او را به خانه خود می برد. جان به خوبی از باک مراقبت کرده و پس از مدتی باک تبدیل به همان سگ زیبا و شجاع شده و یک زندگی جدید را در کنار جان آغاز می کند...