درباره کارتون بانو و ولگرد ۱

انیمیشن سینمایی بانو و ولگرد یا لِیدی و ترمپ در سبک موزیکال - کمدی - ماجراجویی به کارگردانی کلاید جرونیمی، ویلفرد جکسون و همیلتون لوسکه محصول کشور آمریکاست که در سال 1955 میلادی منتشر شد. این انیمیشن کارتونی بر اساس برداشت و اقتباسی آزاد از یک داستان با عنوان دَن خوشبخت, سگ بدبین Happy Dan, The Cynical Dog که در سال 1945 میلادی در مجله جهانی Cosmopolitan منتشر شد ساخته شده و اولین فیلم انیمیشنی تاریخ سینما بود که به کمک تکنیک سینما اسکوپ (پرده عریض سینمایی) CinemaScope فیلمبرداری شد. این انیمیشن بسیار زیبا توسط کمپانی والت دیزنی Walt Disney Productions تولید و توسط کمپانی انتشارات فیلم بوینا ویستا Buena Vista Film Distribution Company در کشور آمریکا و توسط کمپانی مترو گلدوین مایر (ام جی ام) Metro-Goldwyn-Mayer (MGM) به صورت بین المللی منتشر و اکران شد. تاکنون یک انیمیشن ویدیویی (فیلم یا انیمیشنی که صرفاً برای ویدیو و رسانه خانگی ساخته شده و بر پرده سینما اکران نمی شود) به نام بانو و ولگرد 2: ماجراهای اسکمپ Lady and the Tramp II: Scamp's Adventure محصول سال 2001 به عنوان دنباله ای برای این انیمیشن سینمایی و یک انیمیشن لایو-اکشن همنام با این انیمیشن کارتونی به عنوان نسخه بازسازی شده آن تولید و منتشر شده است. انیمیشن بانو و ولگرد در سال 1956 موفق به دریافت جایزه بهترین (فیلم / انیمیشن) تولید خارجی از جشنواره جوایز دیوید دی دوناتلو David di Donatello Awards، در سال 2006 نامزد دریافت جایزه بهترین دی وی دی جوانان در جشنواره جوایز ماهواره Satellite Awards و در سال 1956 نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم انیمیشنی در جشنواره جوایز بفتا BAFTA Awards شده است. در خلاصه داستان این انیمیشن موزیکال کمدی آمده است؛ جیم و دارلینگ یک زن و شوهر جوان هستند که در سال 1909 میلادی در کمال آرامش و خوشبختی در شهر میدوسترن در کشور آمریکا زندگی می کنند. در روز کریسمس سال 1909 جیم یک توله سگ کوکر اسپانیایی بسیار بامزه و دوست داشتنی به نام لِیدی را به عنوان کادوی کریسمس به همسرش هدیه می دهد و این سگ کوچولو زندگی خود را در کنار این زوج مهربان و خوش قلب آغاز می کند. چند سال از این ماجرا می گذرد و لیدی اکنون تبدیل به یک سگ بسیار زیبا شده که در کنار جیم و دارلینگ از زندگی شادی برخوردار است و با دو سگ محله به نام های جاک و تراستی که متعلق به همسایه های جیم و دارلینگ هستند رابطه ای دوستانه دارد. روزی از روزها لیدی از رفتار سرد جیم و دارلینگ به شدت ناراحت و افسرده شده و این موضوع را با جاک و تروستی در میان می گذارد. جاک و تروستی سعی دارند که لیدی را متقاعد کنند که جیم و دارلینگ او را به شدت دوست دارند و تغییر رفتار آنها به این خاطر است که دارلینگ باردار است و این زوج مهربان به زودی صاحب یک فرزند خواهند شد. هنگامی که جاک و تروستی مشغول صحبت کردن با لیدی هستند ناگهان یک سگ ولگرد به نام ترمپ وارد گفتگوی آنها شده و نظرات خود را در مورد این موضوع بیان می کند. جاک و تروستی پس از شنیدن صحبت های ترمپ به شدت عصبانی شده و او را از حیاط خانه جیم و دارلینگ بیرون می کنند. ترمپ هنگام رفتن یک بار دیگر به لیدی یادآوری می کند هنگامی که انسان ها صاحب فرزند شوند، سگ های خود را فراموش کرده یا آنها را از خانه اخراج می کنند! مدتی بعد فرزند جیم و دارلینگ متولد شده و آنها از این موضوع به شدت خوشحال و هیجان زده هستند و نوزاد خود را به لیدی معرفی می کنند. لیدی به شدت به این نوزاد کوچولو علاقه مند شده و سعی می کند همیشه و در همه حال از او مراقبت و محافظت کند. پس از گذشتن چند ماه از به دنیا آمدن نوزاد کوچولو، جیم و دارلینگ تصمیم می گیرند که به مسافرت بروند و از خاله سارا می خواهند چند روز از خانه و نوزاد کوچک آنها مراقبت کند. خاله سارا درخواست جیم و دارلینگ را پذیرفته و همراه با دو گربه بدجنس و دردساز خود به نام های سی و ام برای چند روز به خانه این زوج جوان نقل مکان می کند. دو گربه بدجنس خاله سارا عمدا وسایل خانه را به هم ریخته و باعث عصبانیت لیدی می شوند و با رفتارهایشان صاحب خود را فریب داده و وانمود می کنند که لیدی به آنها حمله کرده است. خاله سارا که از این موضوع عصبانی شده، لیدی را به یک فروشگاه لوازم حیوانات خانگی برده و برای او یک پوزه بند سفارش می دهد. پس از اینکه فروشنده پوزه بند را بر روی صورت لیدی قرار می دهد این سگ جوان به شدت وحشت زده شده و بی اختیار از فروشگاه فرار می کند و با گم کردن خاله سارا در خیابان ها سرگردان می شود. در همین حال سه سگ ولگرد و شرور به لیدی حمله کرده و این سگ نازپرورده با وحشت از دست آنها فرار می کند که ناگهان ترمپ ظاهر شده و با مبارزه کردن با این سگ های شرور آنها را شکست داده و لیدی را نجات می دهد. ترمپ پس از مشاهده پوزه بند لیدی او را نزد یکی از دوستانش در باغ وحش برده و به کمک او پوزه بند را از روی صوت لیدی برمی دارد. لیدی و ترامپ پس از پشت سر گذاشتن این اتفاقات به یکدیگر علاقه مند می شوند اما لیدی قصد دارد برای محافظت از نوزاد جین و دارلینگ به خانه بازگردد. ترمپ با لیدی همراه می شود تا او را به خانه برساند اما در میان راه لیدی توسط یک سگ گیر گرفتار شده و به کمپ نگهداری از حیوانات بی سرپرست منتقل می شود. ترمپ پس از این اتفاق تصمیم می گیرد که لیدی را نجات داده و او را به خانه جیم و دارلینگ بازگرداند و از اینجاست که ماجراجویی بزرگ و شگفت انگیز این سگ جسور و شجاع برای نجات لیدی و بازگرداندن او به خانه اش آغاز می شود...