درباره کارتون

انیمیشن سینمایی "والاس و گرومیت: طلسم خرگوش نما" در سبک کمدی-ماجراجویی به کارگردانی استیو باکس و نیک پارک ، محصول مشترک کشورهای ایرلند ، فرانسه ، بریتانیا و آمریکاست که در سال 2005 منتشر شد. این انیمیشن برنده جایزه اسکار ، با تکنیک استاپ-موشن ، بر اساس یک تقلید خنده دار و مضحک از فیلم های ترسناک و هیولایی کلاسیک ساخته شده و به نوعی ادامه ای برای مجموعه انیمیشن های "والاس و گرومیت Wallace and Gromit" محسوب می شود. این انیمیشن بسیار زیبا توسط کمپانی انیمیشن سازی آردمن Aardman Animations و استودیو انیمیشن سازی کمپانی رویاساز - دریم ورکس DreamWorks Animation تولید و توسط کمپانی تصاویر رویاساز - دریم ورکس پیکچرز DreamWorks Pictures در کشور آمریکا و توسط اتحاد تصاویر بین المللی United International Pictures در کشور بریتانیا و 34 کشور دیگر منتشر و اکران شد. در پایان سال 2005 یک بازی کامپیوتری همنام با این انیمیشن و بر اساس آن برای پلی استیشن 2 و ایکس باکس ، توسط کمپانی کونامی Konami منتشر و به بازار عرضه شد. انیمیشن "والاس و گرومیت: طلسم خرگوش نما" موفق به دریافت 40 جایزه معتبر از جمله ، جایزه بهترین انیمیشن بلند در سال 2006 از جشنواره جوایز آنی Annie Awards ، جایزه بهترین فیلم بلند در همین سال از جشنواره جوایز بفتا BAFTA Awards و جایزه بهترین فیلم بلند انیمیشنی سال ( 2006 ) از جشنواره جوایز آکادمی اسکار و همچنین نامزد دریافت 25 جایزه دیگر از 16 جشنواره بین المللی از جمله ، نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم انیمیشنی در سال 2005 از جشنواره جوایز انجمن منتقدان فیلم نیویورک New York Film Critics Circle Awards و نامزد دریافت جایزه بهترین ارائه نمایشی - فرم بلند در سال 2006 از جشنواره جوایز هوگو Hugo Awards ، شده است. در خلاصه داستان این انیمیشن کمدی ماجراجویی آمده است ؛ "والاس" یک مخترع نابغه و باهوش اما بسیار بی دست و پاست که به همراه سگ وفادار و زیرک خود به نام "گرومیت" در یک خانه کوچک در شهر تاتینگتون زندگی می کند. ساکنان شهر تاتینگتون که اکثرا کشاورز هستند هر ساله مسابقه ای به نام مسابقه سبزیجات و صیفی جات غول پیکر برگزار می کنند و هر کشاورزی که بتواند بزرگ ترین و غول پیکرترین سبزیجات یا صیفی جات را تولید کند در این مسابقه برنده شده و جایزه این مسابقه را که یک هویج طلایی ست ، دریافت می کند. والاس با اختراع یک دستگاه برای مبارزه با آفات کشاورزی به همراه گرومیت گروه ضد آفات "آنتی-پستو" را تشکیل داده و از محصولات کشاورزان شهر محافظت می کند. چند روز قبل از برگزاری مسابقات سالانه سبزیجات غول پیکر ، "لیدی تاتینگتون" با والاس تماس گرفته و عنوان می کند که محصولات باغچه او هر روز کمتر شده و ناپدید می شوند. والاس و گرومیت به باغچه لیدی تاتینگتون مراجعه کرده و با بررسی آن متوجه می شوند چند خرگوش بازیگوش محصولات باغچه را سرقت می کنند. والاس و گرومیت به وسیله یک دستگاه مدرن و پیشرفته به نام دستگاه مکنده خرگوش موفق می شوند تمام خرگوش های باغ لیدی تاتینگتون را دستگیر کرده و آنها را به خانه خود منتقل می کنند. پس از اینکه والاس و گرومیت تمام خرگوش ها را به خانه خود منتقل می کنند ، والاس تصمیم می گیرد از اختراع جدید خود به نام پاک کننده ذهن استفاده کرده و به خرگوش ها تلقین کند که سبزیجات و صیفی جات بسیار بدمزه هستند. گرومیت دستگاه پاک کننده ذهن را روشن کرده و عملیات پاکسازی ذهن خرگوش ها آغاز می شود که ناگهان گرومیت به طور تصادفی با اهرم دستگاه برخورد کرده و عملیات دستگاه برعکس شده و افکار خرگوش ها به ذهن والاس منتقل می شود! گرومیت به سختی موفق می شود که دستگاه را خاموش کند و پس از خاموش کردن دستگاه متوجه می شود که آزمایش والاس ظاهرا با موفقیت به پایان رسیده و خرگوش ها دیگر به هویج ، کاهو و سبزیجات دیگر علاقه ای ندارند و مشکل خاصی در والاس دیده نمی شود. والاس خرگوشی را که ذهنش به او منتقل شده در یک قفس جداگانه قرار می دهد تا رفتار و عکس العمل های او را بررسی کند و نام "هاچ" را برای این خرگوش کوچولو انتخاب می کند. روز بعد مردم شهر متوجه می شوند که یک موجود بزرگ و غول پیکر تعداد زیادی از محصولات مسابقه را به سرقت برده و ساکنان شهر از این موضوع به شدت وحشت زده می شوند. "لرد ویکتور کواترمین" شکارچی اشرافزاده ، به مردم شهر پیشنهاد می کند که با اسلحه های خود این خرگوش غول پیکر را شکار کنند ، اما لیدی تاتینگتون که از خشونت و شکار حیوانات بیزار است دستور می دهد که آنها مانند گذشته از خدمات والاس و گرومیت استفاده کنند. والاس به هاچ مشکوک می شود و گمان می کند که هاچ این کارها را انجام داده به همین دلیل یک قفس پیشرفته با امنیت بسیار بالا اختراع کرده و هاچ را در آن زندانی می کند. چند روز این ماجرا می گذرد و گرومیت که به رفتارهای والاس مشکوک شده کشف می کند که خرگوش غول پیکری که محصولات کشاورزان را سرقت می کند ، والاس است زیرا ذهن خرگوش به او منتقل شده و او در شرایطی خاص مانند خرگوش ها رفتار می کند. لرد ویکتور پس از تحقیق و بررسی در مورد ماجرای خرگوش غول پیکر متوجه این موضوع شده و با بردن والاس به گوشه ای از جنگل می برد تا او را نابود کند ، اما والاس در زیر نور ماه کامل به یک خرگوش غول پیکر تبدیل شده و از آنجا فرار می کند! پس از این اتفاق ویکتور سه گلوله طلایی-هویجی درست می کند تا به وسیله آنها والاس را نابود کرده و به گمان خود شهر را نجات دهد. گرومیت پس از آگاهی از این موضوع به شدت نگران شده وبه دنبال راهی ست تا بتواند والاس را به حالت اولیه خود برگرداند و او را نجات دهد و از این نقطه ماجراجویی بزرگ و پر ماجرای این سگ وفادار و شجاع برای نجات والاس آغاز می شود...