درباره کارتون

انیمیشن سینمایی "افسانه نگهبانان: جغدهای گاهول" در سبک اکشن-ماجراجویی-فانتزی به کارگردانی زک اسنایدر ، محصول مشترک کشورهای آمریکا و استرالیاست که در سال 2010 منتشر شد. این انیمیشن بر اساس برداشت و اقتباسی آزاد از مجموعه کتاب های "نگهبانان گاهول Guardians of Ga'Hoole" اثر "کاترین لاسکی Kathryn Lasky" نویسنده آمریکایی کتاب های کودکان ، ساخته شده است. این انیمیشن زیبا توسط کمپانی تصاویر جاده سرخ دهکده Village Roadshow Pictures ، کمپانی منطق حیوانات - انیمال لوجیک Animal Logic و 2 کمپانی و استودیو دیگر تولید و توسط استودیو کمپانی تصاویر برادران وارنر - وارنر بروس پیکچرز Warner Bros Pictures در کشورهای بریتانیا ، آمریکا و 8 کشور دیگر منتشر و اکران شد. در پایان سال 2010 یک بازی کامپیوتری همنام با انیمیشن برای پلی استیشن 3 ، ایکس باکس 360 و کنسول های دستی بازی توسط استودیو سرگرمی های تعاملی کمپانی برادران وارنر منتشر و به بازار عرضه شد. انیمیشن "افسانه نگهبانان: جغدهای گاهول" موفق به دریافت 4 جایزه معتبر از جمله جایزه بهترین بازیگر زن میانسال ( برای هلن میرن ) در سال 2011 از جشنواره اتحادیه روزنامه نگاران زن فیلم Alliance of Women Film Journalists و جایزه بهترین طراحی صدا در همین سال از جشنواره انجمن صدای صفحه نمایش استرالیا Australian Screen Sound Guild و همچنین نامزد دریافت 23 جایزه دیگر از 15 جشنواره بین المللی از جمله نامزد دریافت 4 جایزه در سال 2011 از جشنواره جوایز آنی Annie Awards شده است. در خلاصه داستان این انیمیشن فانتزی ماجراجویی آمده است ؛ «سورن» یک جغد انباری جوان است که به همراه خانواده اش در جنگل تیتو زندگی می کند. پدر سورن همیشه برای فرزندان خود داستان هایی از جغدهای سلحشور و جنگجو تعریف می کند که با نام "نگهبانان گاهول" شناخته می شوند. سورن این جغد جوان و شجاع از شنیدن این داستان ها درباره نبرد افسانه ای "فرمانده لایس کیل" و پادشاه شرور "منقار آهنی" لذت می برد و آرزو دارد روزی به یک جغد مبارز و جنگجو تبدیل شده و به گروه نگهبانان گاهول ملحق شود. "کلاد" برادر سورن که یک جغد شرور و بدجنس است تمام این داستان ها را افسانه و خیال پردازی میداند و هدف سورن برای پیوستن به نگهبانان گاهول را مسخره می کند. یک روز پدر خانواده به همراه کلاد و سورن برای تمرین پرواز از آشیانه خارج شده و پس از قرار دادن آنها بر روی یک شاخه ، برای شکار آنجا را ترک کرده و فرزندان خود را تنها می گذارد. کلاد که همیشه به سورن حسادت می کند می خواهد او را از روی شاخه به پایین پرتاب کند ، که با این کار خود باعث می شود هر دو از شاخه جدا شده و به پایین سقوط کنند. در همین هنگام یک جانور بزرگ به دو برادر حمله می کند که ناگهان جغدهای ناشناس از راه رسیده و پس از نجات دادن سورن و کلاد ، آنها را گروگان می گیرند و با پشت سر گذاشتن مسافتی طولانی، به دره ای آتشفشانی به نام سنت آجیلیوس، مقر فرماندهی "منقار آهنی" رهبر جغدهای شرور وارد می شوند. افراد منقار آهنی سورن و کلاد را به یک پرورشگاه بزرگ برده و در آنجا رها می کنند و سورن متوجه می شود که سربازان منقار آهنی ، جوجه جغدها و جغدهای نوجوان را از مکان های مختلف ربوده و به اینجا می آورند و آنها را تربیت می کنند تا به ارتش بزرگ منقار آهنی ملحق شوند. پس از چند روز افراد منقار آهنی به سراغ سورن و کلاد آمده و از آنها می خواهند که به عنوان سرباز ارتش آنها را همراهی کنند. کلاد با درخواست آنها موافقت می کند و بدون اینکه با سورن صحبتی داشته باشد ، او را ترک کرده و به همراه افراد منقار آهنی از پرورشگاه خارج می شود ؛ اما سورن با پیوستن به ارتش منقار آهنی مخالفت می کند و به همین دلی افراد منقار آهنی به شدت با او بدرفتاری می کنند. سورن در پرورشگاه با جغدی کوچک و شجاع به نام "گیلفی" آشنا شده و رابطه ای صمیمانه و دوستانه با او برقرار می کند. این دو جغد جوان نقشه ای طراحی می کنند تا بتوانند هر چه زودتر از این مکان شوم فرار کرده و خانواده و دوستان خود را برای مبارزه با ارتش منقار آهنی این جغد خبیث و شرور آماده کنند...