درباره کارتون پپا پیگ - فصل 3 قسمت 52
پپا و جورج صبح خیلی زود کریسمس از خواب بیدار می شوند. آیا پدر کریسمس کادوهایی را که می خواهند آورده است؟
پپا و جورج صبح خیلی زود کریسمس از خواب بیدار می شوند. آیا پدر کریسمس کادوهایی را که می خواهند آورده است؟
وقتی پپا و سوزی متوجه می شوند که باید زمانی که بزرگ شدند سر کار بروند، تصمیم می گیرند که در جایی مشغول به کار شوند اما بعد از چند ساعت خسته می شوند.
وقتی که پپا و خانواده اش برای تفریح بیرون می روند رنگین کمان را می بینند و تصمیم می گیرند انتهای آن را پیدا کنند تا به گنج برسند.
پدرو در مدرسه سرفه می کند و سرماخوردگی اش را به همه همکلاسی هایش انتقال می دهد.
پپا از مامان خوکه می خواهد که داستان جدیدی را موقع خواب برایش تعریف کند. مامان خوکه و بابا خوکه هم به کتابخانه می روند تا کتاب های جدیدی را قرض بگیرند.
پپا و خانواده اش با یک ون خاص به تعطیلات می روند. پپا متوجه می شود که با فشردن یک دکمه، ماشینشان تبدیل به یک خانه می شود تا ان ها بتوانند شب در آن بخوابند.
پپا و خانواده اش با ون خاصشان به تعطیلات می روند.
پپا و جورج کل روز درگیر یک سطل آشغال می شوند و با کمک مامان بزرگ و بابابزرگ خوکه به آن رسیدگی می کنند.
ریچارد خرگوشه به خانه پپا می آید تا با جورج بازی کند و در هملن هنگام سوزی گوسفنده هم برای بازی با پپا به خانه شان می آید.
بابا خوکه مسابقه ای را ترتیب می دهد تا بتواند پول مورد نیاز برای تعمیر سقف مدرسه را جمع آوری کند.
بابا خوکه لباس فوتبال شسته اش را روی بند پهن می کند تا خشک شود اما مامان خوکه و پپا و جورج اشتباها آن را توی گل می اندازند و کثیف می شود. مامان خوکه آن را توی ماشین لباسشویی می اندازد اما پپا جوراب های قرمزش را هم داخل آن می اندازد و لباس بابا خوکه صورتی می شود.
پپا و جورج به همراه بابابزرگ خوکه به یک سفر دریایی می روند اما برای قایقشان مشکلی پیش می آید و مجبور می شوند پولی طوطیه را برای کمک بفرستند.
دوست فرانسوی بابا خوکه، دلفین خره، به دیدنشان می آید.
پپا و جورج به همراه مامان خوکه به خانه خانم خرگوشه می روند.
مامان خوکه و بابا خوکه مهمانی شامی را ترتیب می دهند و بابابزرگ خوکه و مامان بزرگ خوکه را هم دعوت می کنند. اما جورج و پپا آقندر خسته شده اند که نمی توانند درست بخوابند و حتما باید برایشان داستانی تعریف شود.
پپا از زمین بازی یک خرس کوچک را با خودش به خانه می برد اما نگران است که یک وقت به او خوش نگذرد.
تولد دنی سگه است و با کمک بابابزرگ یگه و بابابزرگ خوکه، بچه ها در این جشن تولد به دنبال شکار گنج می روند.
تمام اهالی شهر با دیدن آقای پوتیتو که از تلویزیون برای افتتاح یک مرکز ورزشی به آنجا آمده، هیجان زده می شوند.
مادام جیزل، بچه ها را با قطار به گشت و گذار می رود و از آن ها می خواهد هر چیزی را که می بینند در برگه هایشان تیک بزنند.
مامان بزرگ خوکه، مرغ هایش را به پپا و جورج نشان می دهد و در همین حین، یک نفر تمام کاهوهای بابابزرگ خوکه را خورده است.
روز استعدادیابی است و مادام جیزل از همه می خواهد که استعداد خاصشان را برای بقیه به نمایش بگذارند.
خانواده پپا به همراه ادموند فیله به موزه نجوم می روند.
بابابزرگ خوکه جورج و پپا را به زمین بازی می برد اما از قوانین خاص کودکان سر در نمی آورد.
گلدی ماهیه چند وقتی است که ناراحت است و غذایش را نمی خورد پس جورج و پپا به همراه مامان خوکه او را نزد دامپزشک می برند.
خانواده به شهربازی می روند ، اما مومیگ خوک وقتی مردم به او می گویند که او نمی تواند جایزه ای را در مسابقات کسب کند عصبانی می شود.
پپا و دوستان در مدرسه ی خانم گزل با استفاده از یک بازی شمردن را یاد میگیرند.
پپا و دوستانش می خواهند به زمین بازی بروند اما آقای بل و تیمش در حال کندن زمین هستند.
پپا و دوستانش قایم موشک بازی می کنند ، اما فردی فاکس با حس بویایی خارق العاده ای که دارد در انجام آن بازی بهترین است.
پپا سعی میکند سوت زدن را یاد بگیرد چون میفهمد که همه به جز او بلندند سوت بزنند.
دکتر همستر دامپزشک به گروه بازی پپا می آید تا حیوانات خانگی خود را به کودکان نشان دهد. تیدل لاک پشت فرار می کند اما خانم خرگوش او را نجات می دهد.
مامی پیگ کامپیوتر قدیمی خود را به مادربزرگ و پدر بزرگ پیگ می دهد. آیا آنها قادر به استفاده از آن خواهند بود؟
پپا و دوستان گروه بازی اش با مادام گزل به ملاقات پدرو پونی می روند که بخاطر شکستگی پا در بیمارستان بستری است.
پدر بزرگ پیگ شکار تخم شکلاتی را برای پپا و دوستانش ترتیب می دهد. آیا آنها این گنج را پیدا می کنند؟
خانم خرگوش ، پپا و خانواده اش را سوار هلی کوپتر نجات خود می کند ، به جز پدر پیگ که ارتفاع را دوست ندارد.
کودک الکساندر خیلی کوچک است و نمی تواند صحبت کند ، تا اینکه پپا اولین کلمه اش را به او یاد می دهد.
پدربزرگ پیگ پپا ، جورج و دنی سگ را به بازدید از فانوس دریایی خرگوش گرامپی می برد.
خانم خرگوش از ناحیه مچ پا آسیب دیده است ، بنابراین خواهرش و دوستانش پیشنهاد می کنند که در قسمت بستنی ، سوپرمارکت - و هرجای دیگر که کار می کند جای او را پر کنند.
پپا و سوزی یک باشگاه مخفی تاسیس می کنند ، اما به زودی همه می خواهند به آن بپیوندند.
پدربزرگ خوک هنگام غرق شدن قایق خود به کمک احتیاج دارد و پدربزرگ سگ به کمک او می آید.
مادام گازل به کلاس درس موسیقی می دهد. در ابتدا مشکلات بسیاریپیش می آید، اما طولی نمی کشد که بزرگسالاننیز به کلاس او علاقه مند میشوند.
پدر خوک عنوان قهرمانی خود را از دست می دهد. اما بقیه به او کمک می کنند تا دوباره آن را بدست بیاورد.
سوزی فکر می کند که پپاپیگ خیلی زیاد صحبت می کند. بنابراین پپا تصمیم میگیرد دیگر حرف نزند.
وقتی پدر خوک به ساعت جدیدی احتیاج دارد، آقای فاکس سه ساعت در پشت وانت خود پیدا می کند.
پپا و جورج برای بازی با پسر عموی کلوئه و دوستانش می روند، اما بچه های بزرگتر نمی خواهند هیچ بازی کودکانه ای انجام دهند.
مادام گازل بچه ها را به کلاس ورزش خرگوش گرامپی می برد، در ابتدا فکر می کنند که همه چیز در آنجا ترسناک است، اما خرگوش گرامپی به بچه ها می گوید که چگونه یک جنگل را کشف کرده و به کودکان کمک می کند ترس خود را کنار بگذارند.
پپا و خانواده اش در باغ مادربزرگ خوک سیب و توت سیاه جمع می کنند تا پای درست کنند.
خانم گورخر به پپا، جورج، زوئی و زازا می آموزد که چگونه یک چای واقعی از خاک رس درست کند.
برخی از مقالات مهم پدر خوک از بین رفته اند، زیرا پپا و جورج به طور تصادفی آنها را به هواپیماهای کاغذی تبدیل کرده اند.
جشن تولد ادموند فیل است و پپا، سوزی، دنی و امیلی به او کمک می کنند.
پپا و جورج یک روز صبح از خواب بیدار می شوند و می فهمند که باران باعث جاری شدن سیل شده است و خانه آنها اکنون در یک جزیره است.
پپا و جورج و دوستانشان به دیدن بابا نوئل می روند. پپا یک عروسک بسیار خاص به عنوان هدیه می خواهد.
پپا و جورج صبح خیلی زود کریسمس از خواب بیدار می شوند. آیا پدر کریسمس کادوهایی را که می خواهند آورده است؟
دیدگاههای انیمیشن پپا پیگ - فصل 3 قسمت 52